ماه محرم رسید...ماه خون....ماه آزادی و آزادگی و ماهی که به بشریت درس استقامت وصبر داد....محرم ماه شور و شعور و عشق و فرياد است.اي ماه خون، دوباره مي‌آيي و سكوت تاريخ را در هم مي‌شكني و بغض ناله را از حنجره‌ها آزاد مي‌سازي.بانگ كاروانت به گوش مي‌آيد و عاشقان را دوباره به مهماني فرا مي‌خواني.سلام بر حسين سيد و سالار شهيدان و ياران باوفايش. آن اصحاب شهادت طلبش كه مصداق واقعي آگاهي و ايمان و شجاعت و فداكاري بودند، چه آن‌هايي كه در ركابش به فيض شهادت رسيدند و چه آن‌هايي كه پيش از عاشورا شهيد شدند.

با توجه به ورود امام حسين(عليه‌السلام) و يارانش در روز دوم محرم به كربلا و شهادتشان در روز دهم، شيعيان دهه اول اين ماه را به ياد آنان و ذكر مصيبتشان به سوگواري و عزاداري ويژه‌اي مي‌پردازند و در بزرگداشت شهداي كربلاي سال 60 هجري هر روز از دهه اول ماه محرم اختصاص به يكي از بزرگان و شهيدان نهضت جاويدان و ماندگار عاشورا دارد.

روز اول: مسلم‌بن‌عقيل (عليه‌السلام)

روز دوم: ورود كاروان به كربلا

روز سوم: حضرت رقيه (عليه‌السلام)

روز چهارم: حضرت حر و طفلان حضرت زينب (عليه‌السلام)

روز پنجم: حضرت عبدالله‌بن‌الحسن و اصحاب

روز ششم: حضرت قاسم‌بن‌الحسن(عليه‌السلام)

روز هفتم: حضرت علي اصغر (عليه‌السلام) و روضه عطش

روز هشتم: حضرت علي‌اكبر(عليه‌السلام)

روز نهم: حضرت عباس(عليه‌السلام)

روز دهم: حضرت اباعبدالله‌ (عليه‌السلام) و شام غريبان

روز يازدهم: حركت كاروان از كربلا

روز دوازدهم: ورود كاروان به كربلا

روزسيزدهم: مصائب امام سجاد و حضرت زينب(س) در كوفه و شام

اين ترتيب نامگذاري، معروف‌ترين شكل آن است كه اكثر هيأت‌ها بر طبق آن عزاداري مي‌كنند، ولي از آنجايي كه اين نوع نامگذاري دليل خاصي ندارد، صورت‌هاي ديگري نيز براي آن ديده شده است، مثلاً جابجايي در روزها و يا ذكر مصيبت ديگر اصحاب امام مثل حبيب‌بن‌مظاهر و... و هدف از همه اين برنامه‌ها زنده‌نگه داشتن حماسه‌اي است كه آفريدند.

روز هشتم ذي الحجه امام حسین(ع) از مكه معظمه  عزم سفر کردند

طي منازل مختلف از هشتم ذي حجه تا دوم محرم منازلي از قبيل : منزل صفاح –وادي عقيق و ذات عرق – وادي حاجز –خزيميه – زرود –ثعلبيه – زباله (‌و ديدار با هلا ل بن نافع و فرزدق -)‌- عقبه – شراف – ذوحسم – بيضه – عذيب هجانات – قصر مقاتل و ديداربا عمروبن قيس – قطقطانه را با کاروان  حسینی طی نمودند.

روز اول: به ياد مسلم بن‌عقيل

- آغاز ايام حسيني

-امام حسين عليه السلام در راه كربلا

-قيام مردم مدينه بر عليه يزيد

مسلم پيشاهنگ نهضت كربلا و سفير امام حسين (عليه‌السلام) به سوي مردم كوفه بود. او كه در عرفه شهيد شد تا دعاي عرفه امامش را تفسير كند و حماسه مسلم بودن و تسليم نشدن را بيافريند.

مسلم ‌بن‌عقيل اسوه همه كساني است كه در زندگي به هدف‌هايي والاتر از دنيا اعتقاد دارند و ارزش‌هايي متعالي را مي‌جويند. او الگوي عمل به وظيفه، اطاعت از امام و بنده بودن و بندگي كردن است. نام مسلم يادآور همه خوبي‌ها، رشادت‌ها و جوانمردي‌هاست.

در حديثي از پيامبر (ص) خطاب به امير‌المؤمنان (ع) آمده است: «من عقيل را دوست دارم، يكي به خاطر خودش و يكي هم به خاطر اين كه پدرش ابوطالب او را دوست مي‌داشت. فرزند او كشته راه محبت فرزند تو خواهد شد، چشم مؤمنان بر او اشك مي‌ريزد و فرشتگان مقرب پروردگار بر او درود مي‌فرستند»

به شهر كوفه گشتم بي‌كس و بي‌يار، مي‌گريم

غريبانه من سر بر دل ديوار، مي‌گريم

اگر اين است رسم ميهماني كردن كوفي

گذشت از من به حال سيد ابرار مي‌گريم

نداي باغبان كاروان هر دم بگوش آيد

به حال زينب و اين كوچه و بازار مي‌گريم

براي قتل من شوري به پا گرديده در كوفه

به طفلان و جوانان شه ابرار مي‌گريم

نوشتم نامه يابن عم بيا كوفه، ميا كوفه

ولي صد حيف بگذشت است كار از كار، مي‌گريم

 

 

روز دوم: کاروان اباعبداللَّه الحسین (ع) به کربلا رسید

-ورود امام حسين عليه السلام به كربلا

-نامه امام حسين عليه السلام براي اهل كوفه

گرماي سوزان كوير، بدن‌هاي خسته كاروانيان را مي‌آزارد و خورشيد آرام، آرام خود را در تنگناي افق جاي مي‌دهد، كاروان توقف كرد، صدايي پرسيد: اين جا كجاست؟ پاسخ آمد: اينجا كربلاست!

آري اينجا كربلاست، اينجا بهشت سرخ بدن‌هاي بي‌سر است،

اينجا نگارخانه گل‌هاي پرپر است،

اينجا حريم قرب شهيدان داور است.

حسين(عليه‌السلام) آمد با اهل‌بيتش، عباس و زينبش، اكبر و اصغرش، رقيه و سكينه‌اش، ...، دل كوير در تب و تاب و چهره آسمان درهم شده است. زمين بغض خود را فرو مي‌خورد و فرات آرام و بي‌صدا اشك مي‌ريزد.


امام حسین علیه‏السلام در روز پنجشنبه دوم محرم الحرام سال 61 هجری به كربلا وارد شد.1 عالم بزرگوار "سید بن طاووس" نقل كرده است كه: امام علیه‏السلام چون به كربلا رسید، پرسید: نام این سرزمین چیست؟ همینكه نام كربلا را شنید فرمود: این مكان جای فرود آمدن ما و محل ریختن خون ما و جایگاه قبور ماست. این خبر را جدم رسول خدا صلی ‏الله ‏علیه ‏و ‏آله به من داده است.2
 در این روز "حر بن یزید ریاحی" ضمن نامه‏ای "عبیداللّه‏ بن زیاد" را از ورود امام علیه‏السلام به كربلا آگاه نمود.
. در این روز امام علیه‏السلام به اهل كوفه نامه‏ای نوشت و گروهی از بزرگان كوفه ـ كه مورد اعتماد حضرت بودند ـ را از حضور خود در كربلا آگاه كرد. حضرت نامه را به "قیس بن مسهّر" دادند تا عازم كوفه شود.3

اما ستمگران پلید این سفیر جوانمرد امام علیه‏السلام را دستگیر كرده و به شهادت رساندند. زمانی كه خبر شهادت قیس به امام علیه‏السلام رسید، حضرت گریست و اشك بر گونه مباركش جاری شد و فرمود:
"اللّهُمَّ اجْعَلْ لَنا وَلِشِیعَتِنا عِنْدكَ مَنْزِلاً كَریما واجْمَعْ بَینَنا وَبَینَهُمْ فِی مُسْتَقَرٍّ مِنْ رَحْمَتِكَ، اِنَّكَ عَلی كُلِّ شَیي‏ءٍ قَدیرٌ؛
خداوندا! برای ما و شیعیان ما در نزد خود قرارگاهِ والایی قرار ده و ما را با آنان در جایگاهی از رحمت خود جمع كن، كه تو بر انجام هر كاری توانایی."4

در اوایل ماه محرم سال 61 قمری، لشکریان عبیداللَّه بن زیاد به فرماندهی حُرّ بن یزید ریاحی با آن حضرت مواجه شده و مانع پیش‏روی آن حضرت به سوی کوفه شدند.

 

گرچه حرّ بن یزید، مأموریت داشت با امام حسین (ع) برخورد شدید نماید ولیکن رفتار وی با امام بر رِفق و مدارا بود.

 

از این رو حرّ و لشکریانش در نماز جماعت امام حسین (ع) شرکت می‏کردند و به خطبه‏های دلنشین وی گوش جان می‏سپردند و این دو سپاه چند روز بدون هیچ‏گونه مشکلی در کنار هم بودند. امّا عبیداللَّه بن زیاد که در جنگ با اباعبداللَّه الحسین (ع) اصرار فراوان داشت، نامه‏ای به حرّ بن یزید نوشت و وی را مأمور سخت‏گیری بر امام حسین (ع) نمود.

 

حرّ بن یزید نیز طبق فرمان، راه را بر امام حسین (ع) و یارانش مسدود نمود و آنان را به سوی منطقه‏ خشک و بی‏حاصلی به نام کربلا هدایت کرد و در آن‏جا آنان را در محاصره‏ خویش قرار داد. قافله‏ امام حسین (ع) چون به سرزمین کربلا رسیدند، آن حضرت پرسید: این زمین چه نام دارد؟ عرض کردند: کربلا. آن حضرت تا نام کربلا را شنید، فرمود: اَللّهمَّ اِنّی اَعوُذُ بِکَ مِنَ الْکَرْبِ وَ الْبَلاءِ. و سپس فرمود: این، موضع کَرْب و بَلا و محلّ محنت و عِنا است. فرود آیید که این‏جا منزل و محل خیمه‏های ما است و این زمین، جای ریختن خون ما است و در این مکان قبرهای ما واقع خواهد شد. جدّم رسول خدا (ص) مرا به این امور خبر داد.

 

به ناچار، آن حضرت و یاران و اصحابش در روز پنج‏شنبه دوم محرم ‏الحرام سال 61 قمری در آن سرزمین فرود آمدند و حرّ بن یزید نیز با سپاهیانش در مقابل آن حضرت، خیمه زدند.

به گوشم مي‌رسد هر لحظه آواي خدا اينجا

مران اي ساربان محمل كه باشد كربلا اينجا

دلا حجاج بيت‌الله خون، احرام بر بنديد

كه كامل مي‌شود با زخم تن حج شما اينجا

شما حجاج بيت‌الله خون هستيد و مي‌بينم

كه جاي موي سر، سرتان گردد جدا اينجا

نه تنها حج ما قرباني پير و جوان دارد

شود قرباني شش ماهه تقديم خدا اينجا

ز شمشير هزاران قاتل خونخوار مي‌بينم

هزاران بار گردد اكبرم جانش فدا اينجا

به موج خون ميان قتله‌گه با پيكر بي‌سر

زنم از حنجر ببريده خواهر را صدا اينجا

به پاس اجر سقايي و قانون علمداري

شود با تير و خنجر حق عباسم ادا پيدا

كند اين امت گم كرده ره تا راه خود اينجا

درخشد راس هفتاد و دو مصباح‌الهدي اينجا

نداي ارجعي را در يم خون مي‌دهم پاسخ

كه مي‌آيد به گوشم از خدا دائم ندا اينجا

 

 

 

 

1. الامام الحسین و اصحابه، ص194؛ البدء والتاریخ، ج6، ص10.
2. اللهوف، ص35.
3. مقتل الحسین مقرّم، ص 184.
4. بحارالانوار، ج44، ص381.

  • نویسنده : یزد فردا
  • منبع خبر : خبرگزاری فردا